سلناسلنا، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات سلنا جونم

دوماهگي سلنا جون

امروز دومين ماهگردته دختر قشنگم سلناي من دومين ماهگردت مصادف شد با تولد بابا بهمن مثل هميشه خاله جون زحمت كشيد هم كيك رو خريد و هم تزئينات رو انجام داد اين دفعه ديگه بيدار بودي باهات كلي عكس انداختيم دختر نازم زندگيم از خاطرات دوماهگيت اين بود كه تازه ياد گرفتي با صداي بلند بخندي من فداي اون خنده هاي نازت بشم عشقمم  بازم مثل هميشه عاشق شير خوردني حتي وقتي تو خواب عميق هستي سينمو كه از دهنت درميارم بازم دهنت رو تكون ميدي و تو خوابم شير ميخوري😄   فعلا نميتوني با اسباب بازيات بازي كني فقط ميمون آويزونت رو با دقت نگاه ميكني و دوسش داري دنياي من از خاطرات بدت هم واكسنت بود كه اين ماه بهت زديم د...
9 خرداد 1397

يه ماهگي سلنا جون (اولين ماهگرد)

امروز يه ماهه شدي دخترك قشنگم...خيلي خوشحاليم امروز اولين ماهگردته زندگيم... خيلي بزرگ شدي حالا راحتتر ميتونيم بغلت كنيم امشب بابا بهمن زحمت كشيد واست كيك گرفت عكساي خوشگلتو اداختيم خاله جونت خيلي زحمت كشيد همه تزئينات رو خودش انجام داد... امشب خواب بودي هركاريت كرديم بيدار نشدي مجبور شديم عكساتو تو خواب ازت بندازيم هوا هم سرد بود بخاري رو زياد كرده بوديم كه سرما نخوري عزيزم... دختر شكموي من شبا بخاطر شير خوردن زياد خوابت نميبرد و من همش در حال آروغ گرفتنت بودم..تنها سرگرمت تو يه ماهگيت فقط شير خوردن بود😁. خاله جونت واست آهنگاي لالاي ميذاشت عاشقشون بودي و با دقت بهشون گوش ميدادي بعد يه ماه وزنت 750 گرم و قدت هم سه س...
9 ارديبهشت 1397