سلناسلنا، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات سلنا جونم

دوسال و چهار ماهگي

1399/6/14 17:43
نویسنده : فريبا
76 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم این ماه تصمیم گرفتم از پوشک بگیرمت و همش دلهره داشتم و نگرانت بودم که نکنه نتونی با این موضوع کنار بیای و اذیت بشی ولی خیلی تحقیق کردم و خیلی راحت تونستم این کارو انجام بدم خداروشکر

این ماه خیلی شیرین صحبت می کنی دختر قشنگم از صحبتات تا تونستم فیلم گرفتم که واست یادگاری. بمونه عاشق عروسکت تینا هستی و هرجا بری با خودت میبری و همه جا بغلش میکنی و بهش غذا میدی و میگی مامان بیچایه تینا عزیززززم😂

موقع خواب هم تیناتو و اسباب بازیاتو با خودت به رختخواب میاری کارای خیلی بامزه انجام میدی و دل من و بابا بهمنو‌ میبری، خیلی شیرین شدی این روزا دختر نازم دوس ندارم زود بزرگ بشی.

دختر نازم محرم امسال بخاطر کرونا جایی نرفتیم و خونه بودیم فقط روز عاشورا تاسوعا اومدیم خونه مامان جون چند روز موندیم و بعدش با فاطی خالینا یه روز رفتیم بیرون و روز عاشورا هم خونشون ناهار بودیم و بهت کلی خوش گذشت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)